هرگز فکر نکنید دیگران احمقند🥴!!!
عتیقهفروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسهای🥣نفیس و قدیمی دارد که در گوشهای افتاده و گربه🐈در آن آب میخورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن مینهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند میخری؟ گفت: یک درهم💰.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقهفروش داد و گفت: خیرش را ببینی😄.
عتیقهفروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنهاش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی🙄. رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروختهام. کاسه فروشی نیست❌.